در عرصه بینالملل با نوع جدیدی از نبرد مواجهیم که از آن با عنوان «جنگ ترکیبی» یاد میشود؛ جنگی که صرفا نظامی نیست و ابعاد سیاسی، اقتصادی، روانی و طبعا رسانهای دارد. در این جنگ، روایتها تعیینکنندهاند. پیش از آغاز هر درگیری نظامی، نبرد اصلی در فضای رسانهای و گفتمانی شکل میگیرد؛ در شبکههای اجتماعی، در توییتها، در تولید محتوا و در واکنشهای عمومی. گاه همین میدان رسانهای تعیین میکند که درگیری به نتیجهای خاص میرسد یا نه. در چنین فضایی، اهمیت روایت اول و خبر نخست بسیار حیاتی است. آنکه روایت اولیه را از یک رویداد منتشر میکند، درواقع زمین بازی را تعریف کرده است. هرچند اصلاح روایتهای بعدی ممکن است اما هیچ چیز جای روایت اول را نمیگیرد. بنابراین مسئولان باید از پنهانکاری پرهیز کنند و خبرنگاران را محرم بدانند. زیراعدم شفافیت موجب میشود روایت اولیه از سوی منابع خارجی منتشر شود و افکارعمومی داخلی از آنها تأثیر بپذیرد. درحالی که بخشی ازهمان خبرها مربوط به ایران است اما ابتدا توسط رسانههای بیگانه مخابره میشود. امروز بخش مهمی از تصمیمگیران به ضرورت پیوست رسانهای و میدانداری اصحاب رسانه پی بردهاند. اگر واقعیتها به موقع در اختیار رسانههای داخلی قرار گیرند، آنها میتوانند جریان اطلاعرسانی را هدایت کرده و از تحریف و انحراف افکار عمومی توسط رسانههای معارض تا حدود زیادی جلوگیری کنند. درشرایط کنونی ساختار رسانهای کشور،سه بخش کلی قابل مشاهده است: «رسانههای خصوصی»، «رسانههای وابسته به نهادها یا اسپانسرها» و «رسانههای دولتی». بخش خصوصی که سهم بزرگی در اقتصاد کشور دارد، اغلب با مشکلات مالی و وابستگی به حمایتهای دولتی مواجه است. در عین حال، دولت در سالهای اخیر نقش کمتری در این حوزه ایفا کرده و نیاز به بازنگری در ساختارها و قوانین رسانهای کاملا احساس میشود. قوانین موجود که اغلب مربوط به چند دهه پیش هستند، پاسخگوی تحولات سریع فضای رسانه ومجازی نیستند.نبود قوانین روزآمد، بلاتکلیفی در مواجهه با پدیدههایی مانند شهروندخبرنگاران و ضعف در ساماندهی فضای مجازی از جمله چالشهای اصلی است. امروزه هر فردی میتواند در شبکههای اجتماعی نقشی شبیه خبرنگار ایفا کند اما بدون آموزش، مجوز یا شناخت از اصول حرفهای گاه اخبار نادرست یا حتی ساختگی منتشر میشود. مقابله با این وضعیت نیازمند چارچوب قانونی دقیق و اجرایی است تا تخلفات آشکار قابل پیگیری باشد، در حالی که آزادی اطلاعرسانی حفظ شود. در بعد صنفی نیز ضعف ساختارهای صنفی و نبود نظام جامع رسانهای مانع از پیگیری مؤثرحقوق و مزایای آنان شده است. قانون جامع نظام صنفی رسانه چند بار مطرح شده اما هنوزبه نتیجه نرسیده است.برای اصلاح این وضعیت،باید صنف قدرتمند وسراسری رسانهای شکل گیرد تا بتواند مطالبات حرفهای، ازجمله حقوق، بیمه و حمایتهای قانونی را پیگیری کند.همچنین نگاه دستگاههای حاکمیتی_ بهویژه قوه قضاییه_ بایدحمایتی باشد تارسانه بتواند درعین مسئولیتپذیری و با دغدغههای کارشناسانه، در چارچوب قانون، مطالبات بر حق ملت را پیگیری کند. البته باید بین رسانههایی که بهرغم کار کارشناسانه و تحقیقی و با دغدغه ملی خطایی میکنند، با رسانههایی که صرفا نگاه جناحی و جنجالسازانه دارند تمایز قائل شد.بهرغم تلاش بسیار سخت رسانههای ما در شرایط تحریمی و توفیقاتی که دشمن را وادار به حمله نظامی به صداوسیما کرد اما باید پذیرفت رسانهها بهعنوان رکن چهارم دموکراسی و عواملی که درجنگ شناختی درصف نخست قراردارند، همچنان نیازمند متناسبسازی و روزآمد کردن سازوکارهای قانونی،اقتصادی و استانداردهای حرفهای هستند تا در مسیر نقشآفرینی بنیادین خود در سطح ملی و بینالمللی و در تراز مورد انتظار انقلاب اسلامی به اثرگذاری و جریانسازی خود ادامه دهند.